دکتر محمد صادق کوشکی
پدید آمدن سرمایه داری در تمدن مدرن غرب و معادل سازی آن با رفاه و پیشرفت و سعادت بشر منشأ تحولاتی شد که از جمله مهمترین آنها حذف کرامت انسانی بود. با محور و هدف قرار گرفتن سرمایه، انسان با خیال دست یابی به سعادت و رفاه در رقابتی غیرانسانی به مقابله با همنوعان خود مشغول شد و حاصل این رقابت جز تهاجم به کرامت انسان و مفاهیم مقدس او (مفاهیمی چون عدالت، آزادی، برادری و صلح) و پایمال شدن جمعی این مفاهیم نبود. انسان مدرن خالی از هویت انسانی خود در آرزوی بهشت سرمایه داری و تحقق آن چنان مسخ گردید که اوج دانش و توانایی خود را در ساخت سلاحهای کشتارجمعی و توجیه آن به نمایش گذارد، جنگهای جهانی و منطقه ای بسیار برپا کرد، سرزمینهای آباد و ملل آزاد جهان را به اسارت مستعمراتی کشانید و از تعیین سرنوشت جوامع بدست مردم آن جوامع ممانعت کرد و در نهایت سعادت 99 درصد را فدای رفاه یک درصد از مردم جهان نمود و شمال ثروتمند را به قیمت فقر دائم جنوب بنیان گذاشت.
در این مقطع بود که الهیات رهایی بخش به عنوان تکیه گاه مطمئن انسان اسیر در چنگال سرمایه داری و ضمائم آن (سکولاریسم، اومانیسم، ساینتیزم، فمینیزم و...) مطرح گردید و شعار احیای کرامت انسانی را سرداد. الهیات رهایی بخش با نفی محوریت اقتصاد و سرمایه، آن را تا حد ابزاری جهت حفظ و تحقق کرامت و سعادت انسان پایین آورد و ارزش را متوجه انسان و مسئولیتها و حقوق ذاتی او دانست نه اموال و مایملک او.
از سوی دیگر الهیات رهایی بخش با طرح نظریه عدالت به عنوان هدف زندگی انسان تلاش کرد تا به اشکال مختلف بی عدالتی ازجمله نژادپرستی، استعمار، استبداد، جنگ و تجاوز پایان دهد و جهانی مبنی بر کرامت ذاتی انسان و عدالت بنا کند. جهانی که در آن انسانها برابرند و ارزش هرکس به میزان علم و تلاش مفید و پایبندی او به حقوق و تکالیف اوست.
نقطه نهایی الهیات رهایی بخش معنی بخشی به زندگی انسان و احیای هویت انسانی او در پرتو توحید و پاسخ به فطرت کمال جو و حق طلب اوست.
آقای دکتر کوشکی